فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
دل نوشته یک شهید گمنام: من یک شهید گمنامم،پیکرمن درشلمچه درتفحص پیداشد ومرابرای دفن به شهربردند... . اما امروز اربچه های تفحص گله مندم!چراجسد مراپیدا کردند?چرا مرا به شهربردید?دل ما ازشهرهای شما گرفته است.ماباشهرهای شما سنخیتی نداریم،شهرهای شمابه گناه آلوده است،بوی فساد وگناه آزارمان می دهد! کسی هم اینجا باما کاری ندارد...شمامشغول خودتان هستید! چرامارا از شلمچه جدا کردید?مارا به شلمچه باز گردانید! آری شهیدان ما این گونه بوده اند،ازگناه ومکان های آلوده به گناه دپری می جسته اند،چرابایدشهیدانی که جان خود را برای آزادی ما فداکرده اند را از خود بیازاریم ونفرت آنها رابرانگیزیم.
موضوعات مرتبط: دلنوشته ، دلنوشته ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 12 خرداد 1393برچسب:دلنوشته,شهدا,شهیدگمنام, | 9:40 | نویسنده : محمد |

الهی!

 

چه خوش روزی که خورشید جلال تو بما نظری کند...چه خوش روزی که مشتاق از مشاهده

 

جمال تو مارا خبری دهد...جان خود را طعمه ی باز سازیم که در فضای طلب تو پروازی

 

کند...و دل خود را نثار دوستی کنیم که بر سر کوی تو آوازی دهد...

 

الهی!

 

ما در دنیا معصیت می کردیم...دوست تو محمد(ص)غمگین شود و دشمن تو ابلیس شاد...!

 

الهی!

 

     کدام درد بود از این بیش... که معشوق توانگر و عاشق درویش...

 

الهی!

 

          دست با ادب دراز است و پای بی ادب...

 

الهی!

 

        جان به لب رسید...تا جام به لب رسید


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، الهی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 5 بهمن 1392برچسب:دلنوشته,الهی, | 5:53 | نویسنده : محمد |

آقا اجازه!

 

دست خودم نیست خسته ام،

 

در درس عشق، من صف آخر نشسته ام،

 

یعنی نمی شود که ببینم سحر رسید؟

 

درس غریب "غیبت کبری" به سر رسید؟

 

آقا اجازه!

 

بغض گرفته گلویمان،

 

آنقدر رد شدیم که رفت آبرویمان،

 

استاد عشق!

 

صاحب عالم!

 

گل بهشت!

 

باید که مشق نام تورا تا ابد نوشت.

 

یک جمعه دیگر گذشت.

 

اللهم عجل فرجه و سهل مخرجه و اوسع منهجه


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، دلنوشته ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 5 بهمن 1392برچسب:الهی,دلنوشته,, | 5:50 | نویسنده : محمد |

الهی!

یک دل پر درد دارم و یک جان پر زجر...خداوندا این بیچاره را چه تدبیر...بار خدایا در ماندم از تو ، لیکن در ماندم در تو...

 

          *اگر غایب باشم گویی کجایی و اگر به درگاه آیم در را نگشایی*

 

الهی!

 

   خود را از همه به تو وابستم...

 

                      اگر بداری تو را پرستم و اگر نداری خود پرستم...

 

                                   نومید مساز...بگیر دستم

 

الهی!

 

           دستم گیر که دست آویز ندارم...و عذرم پذیر که پای گریز ندارم

 

الهی!

 

            اگر طاعت بسی ندارم... در هر دو جهان جز تو کسی ندارم


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، الهی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 5 بهمن 1392برچسب:الهی,دلنوشته,, | 5:45 | نویسنده : محمد |

الهی!

  من غلام آن معصیتم که مرا به عذر آرد...و از آن طاعت بیزارم که مرا به عُجب آرد

 

الهی!

 

   گدای تو به کار خود شادان است...هرکه گدای تو شد در دو عالم سلطان است

 

الهی!

 

  چون یتیم بی پدرگریانم...

 

                    درمانده در دست خصمانم...

 

                                      خسته گناهانم و از خویشتن بر تاوانم...    

 

  خراب عمر و مفلس روزگار..من آنم...

 

        *خداوندا به فریادرس که از ناتوانی خود به فریادم*


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، دلنوشته ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 4 بهمن 1392برچسب:الهی,اشعار مذهبی,, | 15:41 | نویسنده : محمد |

 

درد دل امام زمان(عج) با امام حسین(ع) ... بخون و برای غریبی مولامون گریه کن!

توضیح : بیشتر بندهای این شعر از زیارت ناحیه مقدسه که در آن امام زمان(ع) در خطاب به امام حسین(ع) درد دل میکند و روایات دیگر که امام زمان(ع) فرموده اند گرفته شده است!

دوستان لطفا با حضور قلب بخوانید ... در آن لحظه که اشکهای گرمتان میچکد ما را هم از دعای خیرتان بی بهره نسازید!

 

 

حسین جان مهدی ام مهدی خسته دلم از بی وفایی ها شکسته

 

حسین جان

مهدی ام مهدی خسته

دلم از بی وفایی ها شکسته

حسین جان

مانده ام تنهای تنها

شده کرب و بلایم کوه و صحرا

حسین جان

کاش من جای تو بودم

چو یارانت بُدم گِرد وجودت

شما گفتی ولی آنها نرفتند

مرا یاران همه ، یک یک برفتند

حسین جان مهدی ام مهدی خسته دلم از بی وفایی ها شکسته

حسین جان

قطعه قطعه جسم اکبر(ع)توی کرب و بلای این زمونه

سال ها در انتظارم

هنوز حسرت به یاران تو دارم

حسین جان

انتقام نگرفته ام من

به جای امّتم شرمنده ام من

حسین جان

سر افتاده ی علی اصغر(ع)

دو کتف خونی و مشک ابالفضل(ع)

کنارعلقمه اشک ابالفضل(ع)

صدای ناله ی جانسوز زهرا(س)

فرار کودکان در دشت وصحرا

همه منزل به منزل در اسارت

چنان که شد به آل تو جسارت ...

حسین جان مهدی ام مهدی خسته دلم از بی وفایی ها شکسته

هر آنچه عمه ام زینب(س) کشیده

بود هر صبح و شام در پیش دیده

ز قلبم میزند بیرون شراره

چه کاری سخت تر از انتظاره

حسین جان

از شما شرمنده هستم

گناه امّتم بسته دو دستم

چه قدر دیگر بگویم من به امّت

دعا باشد کلید قفل غیبت ...

حسین جان مهدی ام مهدی خسته دلم از بی وفایی ها شکسته

حسین جان امّتم بر تو بگریند نمیدانند که خود با من چه کردند

هزارو یکصدو هفتادو پنج سال

چه کم آنکس که پرسیده زمن حال

هزارو یکصدو هفتادو پنج سال

چه میداند کسی دارم چه احوال

هزارو یکصدو هفتادو پنج سال

به دست و پای من زنجیر اعمال

هزارو یکصدو هفتادو پنج سال

برای عمّه ام زینب میزنم پروبال

هزارو یکصدو هفتادو پنج سال

به دل مانده هزار امید و آمال

حسین جان مهدی ام مهدی خسته دلم از بی وفایی ها شکسته

توی کرب و بلای این زمونه

آدم قدر ابالفضل(ع) و نمی دونه

توی کرب و بلای این زمونه

کسی وقت عمل باقی نمی مونه

چه قدر تیر گنه سویم روونه

توی کرب و بلای این زمونه

ندارم زینبی حرفم رسونه

حسین جان مهدی ام مهدی خسته دلم از بی وفایی ها شکسته

شما با آن مصیبت ها که دیدی

به امید ظهورم پر کشیدی

خدا داند چه قدر در انتظاری

ز خون باری چشمم بی قراری

حسین جان

کاش بودند عاشقانی

زبانی نه حقیقی یاورانی ...

گناهان را به اشک خود بشویند

ظهورم را بخواهند از خداوند

خدا اذن فرج میده به دعوت

برای انبیا اینگونه سنت

اگر شیعه وفا میکرد به بیعت

نبود تاخیر به روی عصرغیبت

حسین جان مهدی ام مهدی خسته دلم از بی وفایی ها شکسته ...

 

____________________________________________________________________________________________

 
بعد از هر نماز دستان را روی چشم بگذارید و بعد از خواندن آیت الکرسی بگویید:”اللهم احفظ حدقتی بحق حدقتی علی بن ابیطالب(ع)”

 


____________________________________________________________________________________________
 
 
 

عبدالله بن عوف گفته است:” شبی خواب دیدم که قیامت شده است و من را آوردند و حساب من را به آسانی بررسی کردند. آنگاه مرا به بهشت بردند و کاخ های زیادی به من نشان دادند. به من گفتند: درهای این کاخ را بشمار ؛ من هم شمردم ۵۰ درب داشت.

بعد گفتند: خانه هایش را بشمار. دیدم ۱۷۵ خانه بود. به من گفتند این خانه ها مال توست. آن قدر خوشحال شدم که از خواب پریدم و خدا را شکر گفتم.

صبح که شد نزد ابن سیرین رفتم و خواب را برایش تعریف کردم.

او گفت : معلوم است که تو آیه الکرسی زیاد می خوانی. گفتم : بله ؛ همین طور است. ولی تو از کجا فهمیدی. گفت برای اینکه این آیه ۵۰ کلمه و ۱۷۵ حرف دارد. من از زیرکی حافظه او تعجب کردم. آنگاه به من گفت : هر که آیه الکرسی را بسیار بخواند سختی های مرگ بر او آسان می شود.


موضوعات مرتبط: دلنوشته ، درد دل امام زمان با امام حسین ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:درد دل امام زمان با امام حسین,دلنوشته,پاداش آیت الکرسی,آیت الکرسی,امام زمان,درددل,, | 21:40 | نویسنده : محمد |

صفحه قبل 1 صفحه بعد

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • آریا جی اف ایکس